طرحوارهدرمانی: وقتی کودک درون هنوز حرفهایی برای گفتن دارد
– «نمیدونم چرا هر وقت کسی دوستم داره، حس خفگی میکنم… انگار باید فرار کنم.»
– شاید یه تکهای از گذشتهات هنوز از صمیمت میترسه… بذار صدای اون تکه رو بشنویم.»
– «صداش انگار از خیلی وقت پیش میاد… از وقتی یاد گرفتم عشق یعنی کنترل، نه امنیت.»
طرحوارهدرمانی، سفریست به ژرفای روان؛ رویکردی تلفیقی، پُرمایه از روانتحلیلی، شناختی-رفتاری و دلبستگیمحور، که تلاش میکند زخمهای دوران کودکی – «طرحوارهها» – را شناسایی، درک و ترمیم کند.
طرحواره یعنی الگوی بنیادینی که از بچگی در ذهن ما شکل گرفته:
«من دوستداشتنی نیستم»، «نمیتونم به کسی تکیه کنم»، «اشتباه کردن یعنی طرد شدن»…
این الگوها در بزرگسالی، مثل عینکهایی ناپیدا، روابط، تصمیمها و احساسات ما را هدایت میکنند. و ما بارها و بارها، ناخواسته، در دام همان الگوها میافتیم.
طرحوارهدرمانی نمیخواهد فقط فکر را اصلاح کند، بلکه میخواهد «نیاز برآوردهنشده» را بشنود، کودک رهاشده را به آغوش برگرداند، و بزرگسالی را بیاموزد که با شفقت، با خویشتن خود گفتوگو کند.
در این رویکرد، با مفاهیمی مثل حالتهای ذهنی (modes)، «والدِ ناسازگار»، «کودکِ آسیبپذیر» و «بزرگسالِ سالم» کار میکنیم تا روان، فرصتی دوباره برای رشد پیدا کند.
طرحوارهدرمانی یعنی شنیدن صدای درون، با چراغ آگاهی.
یعنی بوسهای بر زخمِ کهنه، نه پاککردن صورتمسئله.
منابع علمی مورد استفاده:
- Young, J. E., Klosko, J. S., & Weishaar, M. E. (2003). Schema Therapy: A Practitioner’s Guide
- Arntz, A., & Jacob, G. (2012). Schema Therapy in Practice
- International Society of Schema Therapy (ISST)