سالهاست که بحرانهای انسانی میلیونها نفر را به ترک خانه، خانواده و کشور خود واداشته است. فرار از جنگ، آزار، قحطی یا بیثباتی اقتصادی، تنها آغاز راه دشواریست که پناهندگان باید طی کنند. اما در کنار مشکلات ملموستری مثل غذا، سرپناه یا وضعیت حقوقی، سلامت روانی این افراد کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
تحقیقات اخیر نشان میدهد که تکنیکهای ذهنآگاهی میتواند راهی مؤثر برای کمک به سلامت روان پناهندگان باشد. ذهنآگاهی یعنی «بودن در لحظه»، با تمام احساسات، افکار و بدن، بدون قضاوت. این روش در سالهای اخیر در کشورهای غربی به عنوان رویکردی مکمل برای مدیریت اضطراب، افسردگی و حتی PTSD رواج یافته است.
اما آیا میتوان آن را در دل کمپهای پناهندگی یا زندگی مهاجران آسیبدیده هم اجرا کرد؟ آیا این روشها با زمینههای فرهنگی متفاوت قابل انطباقاند؟ پاسخ در حال روشنتر شدن است.
تمرین سکوت در دل هیاهو
دکتر Gina Gregory، رواندرمانگری که با سازمانهای کمک به پناهندگان همکاری میکند، میگوید:
ما بهتازگی یک برنامه آزمایشی ذهنآگاهی را در یک اردوگاه پناهندگان سوری در اردن برگزار کردیم. واکنشها فراتر از انتظار بود.
او توضیح میدهد که پناهندگان بهویژه زنانی که تجربه تروماهای شدید داشتهاند، با تمرینهایی مثل تنفس آگاهانه، اسکن بدن یا نوشتن خاطرات ذهنآگاهانه، توانستهاند احساس کنترل بیشتری بر زندگی خود پیدا کنند.
آیا ذهنآگاهی فرهنگیست؟
ذهنآگاهی در اصل از سنتهای بودایی شرقی سرچشمه گرفته، اما امروزه در قالبی سکولار و جهانی عرضه میشود. پناهندگان از خاورمیانه، آفریقا یا آمریکای جنوبی ممکن است در ابتدا با این مفاهیم بیگانه باشند. اما مطالعات نشان دادهاند که با تطبیق فرهنگی، این تکنیکها میتوانند به ابزارهایی بسیار مؤثر برای کاهش علائم روانی تبدیل شوند.
دکتر گریگوری تأکید میکند:
«مهم این است که تمرینها را با زبان، ارزشها و باورهای فرهنگی افراد هماهنگ کنیم، نه اینکه الگوهای غربی را عیناً تحمیل کنیم.»
چرا ذهنآگاهی اثر دارد؟
ذهنآگاهی به افراد کمک میکند تا از چرخه اضطرابزا خارج شوند؛ چرخهای که در آن، گذشته (تروما) و آینده (ناامنی و بلاتکلیفی) دائم در ذهن فرد تکرار میشود. وقتی پناهندهای میآموزد که به لحظه اکنون توجه کند، حتی اگر این لحظه دشوار باشد، او گامی مهم برای بازسازی روان خود برمیدارد.
جمعبندی
مهاجرت اجباری زخمهای عمیقی بر روان افراد باقی میگذارد. اما ذهنآگاهی، بهعنوان روشی ساده و در عین حال ژرف، میتواند به پناهندگان کمک کند که مسیر بهبودی را آغاز کنند؛ نه با نادیدهگرفتن رنجها، بلکه با پذیرش آنها و یافتن فضای درونی امنتر برای زندگی.
لینک مقاله: psychologytoday.com